بابا "انار" دارد
بابا "انار" دارد

بابا "انار" دارد

عشقتو عاشقم "عشقی"


بشنوید

+ می دونی دخترک ؟!

تو زندگیه هر آدمی به ازای تموووووم اون روزایی که وقت داره و حرف واسه گفتن نداره روزایی هم هست که کلی حرف داره ولی جخ وقت گفتنشو پیدا نمی کنه، ینی حرفاش می شکنه لای عقربه های ساعت، می شکنه تو گلوش، گم میشه تو شلوغیه کلمه...

مخلص کلوم این که خواستم بگم...
بی خیال، گفتنی هام رو که خَر ِ شهر قصه گفت، بهتر از من، با تموم خریّتش!! از ما فقط یه "ما شرمنده" و هزار تا "نوکرتم" واسه همه ی این روزایی که حرفش بود و وقتش نبود. حالیته؟!

نظرات 25 + ارسال نظر
ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 14:44 http://migrenism.blogsky.com

اول

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 14:51 http://migrenism.blogsky.com

اون روزایی که یه عالمه حرف داری و حرفات رو در هیچ جمله ای نمی تونی جا بدی یه حس بد و مزخرف رو یدک می کشی. یه حسی شبیه آبستنی در ماه نهم با یه جنین مرده!
کم پیدا شدی فراگ جان!

تیراژه یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 14:53 http://tirajehnote.blogfa.com

چه قشنگ گفتی..عشق در بیان تو جور دیگری شیرین است..نجوایش شبیه صلواتهای زیر لب آقاجان بعد از نماز مغرب و عشا..طعمش مثل چای دیشلمه های صبح سرد زمستان بعد از هزار بار سکندری رفتن روی یخبندان خیابان تو راه برگشتن به خونه..رنگش مثل هندونه ی خوشرنگ و خنک وسط سفره ی عصرانه توی یک بعد از ظهر داغ تابستانی..

خاتون خانه ات را خدا برایت نگه دارد..

مریم راد یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 15:03 http://mmrad.blogfa.com

باورم نمشه
ینی اینجا به روز شد
بگید من خواب نیستم بگید

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 15:03 http://laleabbasi.blogfa.com

همش تا میام یه چیزی بنویسم به آبستنی در ماه نهم با جنین مرده که ژولیت گفت میاد جلو چشمم

عاطی یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 15:11


سلام

چقدر عالی بوود این پست

:گل

شهر قصه!من میمیرم واسه شهرقصه!

باغبان یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 15:14 http://laleabbasi.blogfa.com

آخیییییییییییییییییییی آقا اجازههههههههههههه
الان این بشنویدو گوش کردیم حالمون خوب شد یه جور خوب
ممنون

مریم راد یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 15:17 http://mmrad.blogfa.com

این ریختی بهش نیگا نکن .....
قشنگ بود

کلی حال و احوال ام را خوب کرد

مریم راد یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 15:19 http://mmrad.blogfa.com

ژولیت اینجا اول
ژولیت آنجا اول
ژولیت همه جا اول

خاموش یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 15:32

نمی شد بعد از این همه چشم انتظاری اشک آدم رو در نیاری؟هان؟ حالیته؟؟؟

ژولیت یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 15:33 http://migrenism.blogsky.com

این نشون می ده این چند روز ژولیت داره مگس می پرونه مریم جان!!

گیل دختر یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 16:32 http://barayedokhtaram.blogfa.com

سلام ...
شما وقتی احساساتی میشید آدم یاد لوتی های قدیم میندازید جناب جعفری نژاد ... همونقدر زلال و از روی صافی دل ...

لرمانتف یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 19:14 http://kakestan.blogfa.com

سلام ممد بلاگر

بند ِ دوم ِ نوشته ت من رو یاد ِ‌این جوک انداخت که : یه یارویی داشته با خر فوتبال بازی میکرده.میان ازش می پرسن چرا داری با خر بازی میکنی ؟ طرف هم گفت: خیلی هم خر نیس ، 2-0 جلوئه !

در مورد لینک هم :

:)

قاصدک یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 22:12

سلـــام
چه حال و هوای خوبی داشت این پست
اینو گوش بده،فکرکنم خوشت بیاد(شایدم خوشت نیاد البته)
بلندبلند واسه روناک جان بخون،لذت ببر
http://s4.picofile.com/file/7769999993/EBI_ruza_ba_to_zendegi_ro.mp3.html

مریم یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 22:22 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

از ما فقط یه "نوکرتم" واسۀ تموم روزایی که حرفش بود و وقتش نبود
حالیته؟
از ما فقط یه دل سیر گریه برای تموم لحظه هایی که باید بودی و نبودی
از ما فقط یه لحظه سکوت و چند دیقه مکث...
مکثایی که می کشد اخر مرا...
سلام محمدحسین بلاگر
خوبی تو
حال دلت چطوره؟؟؟

مریم انصاری دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 01:35

و به قول حضرت سعدی:

«چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم

به همین دیده، سر ِ دیدنِ اقوامم نیست

دوستت دارم اگر لطف کنی، ور نکنی

به دو چشم تو، که چشم از تو به اِنعامم نیست»

مریم انصاری دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 01:55

اینم دوست دارم اضافه کنم به کامنت قبلم:

لحن ِ کلامی که توی «بشنوید» بود و البته در کل این پُست هم جریان داره رو خیلی دوست دارم.

یاد دوستان زمانِ جوونی پدرم می افتم. زمانی که پدرم تریلی داشت و راننده تریلی بود (امشب این دومین وبلاگیه که من رو یاد اونروزهای پدرم میندازه).

دوستانش تریلی دارهایی بودن که دقیقاً همینطوری حرف میزدن. دقیقاً با همین لحن.

رها دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 02:19 http://fair-eng.blogsky.com

مریم راد دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 08:53 http://mmrad.blogfa.com

با اجازه ی صاحبخانه و پیشاپیش عذر خواهی :

مریم انصاری الان یکی باهات کار داشته باشه اصولا چکار باید بکنه
ایمیلی چیزی به دست من برسون ....

خورشید دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 10:53

این نوشته رو بخونی،
اون شنیدنی و بشنوی،
سرتو بلند کنی ببینی که پشت پنجره دوتا کبوتر نشستن و سراشون و بهم نزدیک کردن.
یه جایی تو قلبت خالی بشه،
و یه صدا تو مغزت بگه زندگی چقدر قشنگه.

مریم انصاری دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 11:19

مریم خانوم ِ راد!

با کمال میل، گوش میدم عزیزم.

نظرات وبلاگتون رو چک کنید، ایمیلم رو فرستادم.


(ببخشید آقای جعفری نژاد ).

نیلو سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 12:16 http://niloonevesht.blogfa.com

وااااااااااای خیلی قشنگ بود.
خیلی خیلی مرسی.

دل آرام سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 19:42 http://delaramam.blogsky.com

چهره شیرین ِ روناک رو گذاشتم جلوم و دارم با این متن تو به او نگاه میکنم. چقدر عاشقیه تو به لبخندش می آید...

bermuda سه‌شنبه 7 خرداد 1392 ساعت 00:16

من که روناک بانو رو ندیدم....
ولی حکما همین که دل آرام مبگه درسته:
"چقدر عاشقیه تو به لبخندش می آید... "

ممنون دوستم

مریمی شنبه 11 خرداد 1392 ساعت 20:19

این پست خیلی خوب بود. خیلی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد