بابا "انار" دارد
بابا "انار" دارد

بابا "انار" دارد

غلط کردم، "قبول". امشبی را به توبیخ شفاهی رضایت بده!


تصدقت شوم؛

دل بسته ای به رفاقت آدمیزاد دمدمی مزاج که چه؟!

به چه کارت می آید رفاقت رفیقی که به وقت نعمت نشئه ی توهمات خود هرکول پنداری اش باشد و عالم به نیشش نباشد و هنگامه ی نقمت بند ِ تنبان به دندان بگیرد و متصل به ننه من غریبم در آوردن که ای وای و ای هوااااار "چرا من؟!" 


ای نزدیک تر از رگ گردن؛

گفتی نگاه می کنم به دل آدم، کدام دل؟! بردند، خوردند، ته و توی تغار را هم انگشت مالیدند و فاتحه!

چیزی نماند از دل، اقلّ کم چیز دیدنی نماند. نگذاشتیم بماند که مثل امشبی، ببینی و بالا و پائین کنی و قیمتش بگذاری توی این کسادی بازار...


گفتن ندارد، شما خود عالمی به نا گفته ها؛ 

چار خط بالا را نوشتم من باب خالی نبودن عریضه، دستِ پیش گرفتم خیر سرم!

خوف این داشتم خط کش به دست ایستاده باشی به اندازه کردن، از شما چه پنهان خجالت کشیدم از زیاده کوتاه بودن، از قد نکشیدن.

خواستم بگویم فهمم می شود رفاقت ما و شما از همان روز ازل اتوبان یک طرفه بوده. یک طرفه بوده و چپکی. آن قدر که از ما هر چه بوده عشوه خرکی بوده و ناز و از شما کلهم رفع نیاز. جخ به وقت تنعم، به قدر توان جفتک چارکش هم انداخته ایم. 


مخلص کلام؛

خاطرم نیست تمام روزهایی که گذشت را چگونه و با چه اسمی صدایت کرده ام! اصلا صدا کرده ام یا نه؟!

امشب آمده ام بگویم سلام رفیق، آمده ام صدایت بزنم "غفور التوّاب" و "غافر الذنب"


نظرات 19 + ارسال نظر
فرشته یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 00:48 http://houdsa.blogfa.com

...

فیلم هندیش نکن بچه :-))

عارفه یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 00:52 http://inrozha.blogsky.com/

خدایا ببخش ما انسان ها رو

...

دل آرام یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 01:26 http://delaramam.blogsky.com

هیچ آدابی و ترتیبی مجوی...

دل دل کردنت با دلدار قبول...

ممنون دلی جان

سارا کاتوزیان یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 02:19 http://sazesara.blogfa.com/

هر انسان،
روزنی ست به سوی خدا...
اگر اندوهناک شود
و اگر بسیار اندوهناک شود...
این درد است،
درست...
اما هی بی قرار!
دل خوش کن به رایحه ی خوش خدا،
در آن آنِ نامنتظر...
آن آنِ ناباور...
آنِ شرم و اشک بی اختیار...
که چون آینه ایست،
بر سینه ی رف گِل اندود خاک آلود...
و شیرین،
چون حبه ی قندی کنج چارقد پیرزن...
آنِ انتظار قاصدی خوش خبر،
از جانب او...

این رایحه ی خوش خدا همون چیزیه که باعث می شه من بگم سارا کاتوزیان رفیقه، عزیزه...

باغبان یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 02:45 http://laleabbasi.blogfa.com

سلام آقا اجازه
یادمه پارسال شب قدر بعد خوندن دعا و خلوت کردن با ستاره های آسمون خدا اومدم اینجا و شما نوشته بودین":شاید تمام حکایت امشب همین باشد
فاصله ی بین شب بیداری ............... و شب ِ بیداری"
(البته عین جمله اش یادم نبودا الان رفتم کپی کردم ولی یادم بود که اونشب شب تولدتون بود)

می خواستم بگم امشبم که با ستاره ها خلوت کرده بودم یاد اینجا و مدیرش و بانوش بودم
...

دعای تو مطمئنم از واسه خودم بالاتر می ره
اقلش یه آسموووون

داود(خورشید نامه) یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 04:11

عزیزین...

bermuda یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 04:52

خدا نکنه وقتی فردا مون صبح شد...
خیال برمون داره که چون کلام خدا رو سر گرفتیم...
و العفو العفو گفتیم....پس حتمی حسابمون با خدا،صفر شده..
خدا نکنه از فردا ..به جای این که حواسمون باشه برای یک سال باید آسه بریم آسه بیایم...و گفتنی پرهیزکاری پیشه کنیم...
بدتر دور برداریم و فکر کنیم جدی جدی از مادر زاده شدیم و تا 9یا 15 سال وقت داریم تا بلوغ و حساب کتاب....


ممنون رفیق....همیشه این پستهات به دل میشه...
دیشب به یاد شما و روناک بانو بودم....باشد که قبول حق افتد

ممنون

می گن زیارت امام حسین از اعمال خاصه ی شب قدر ِ
دیشب یادم افتاد، یادت افتادم. از شما چه پنهون حسودی کردم بهت رفیق

مریم یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 11:16 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

یا ستارالعیوب
یا غفار الذنوب
یا قابل التوب
یا ...
خدایا خودت بهم بگو به چه اسمی صدات کنم
مهربانا
جرم و گناه من بیش هم اگر باشد
لطف و رحمت تو بیش از جرم و گناه من است
خدایا ببخش

می بخشه
اصن کارشه بخشیدن، عشقشه بخشیدن

کارهای خوب یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 14:14

سلام جناب جعفری نژاد.
خصوصی دارید.
مهم است.لطفا بخوانید.

نسیم یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 14:21

سلام محمد جان
چقدر عمیق و دلی نوشته بودی
اشکم دراومد
وصف حال خیلی از ماست
نمی دونم چی بگم
خیلی بهم ریخته ام این روزا
....
بگذریم
برای تو و روناک نازنینم بهترین تقدیر ها رو طلب می کنم
شما هم ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید

ما شرمنده ی شما و اشک های این روزاتونم هستیم...

ممنون نسیم جان

جزیره یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 17:05

آخ جانا سخن از زبان ما میگویی....
اصلن پرینتش بگیرم و این چند شب هی برای خدا بخونمش:(

تهش اسم ما رو هم مبذول بفرمایید حاج خانوم
ته دعات منظورمه :-)

مریم انصاری یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 19:52

دارم امید عاطفتی از جناب دوست

کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست


من این اسمش رو بیشتر دوست دارم:

«یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَه»

اینم خوبه :-)

ناتانائیلـــ یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 22:24 http://natanayil.blogfa.com

از شما چه پنهون منم بعد از خیلی سال ها دوباره صداش زدم
خوبیش اینه که روتو زمین نمیندازه هرچقدرم که رو سیاه باشی

کلهم خوبیه، کلهم :-)

فرشته یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 22:45

همین زیادی خوب بودنش که هر جا میری باز دلت قرص و محکمه که اون هست ...که اگر هیچکی نباشه اون هست ...که اگه لال بشی می شنوه ...که اگه گم بشی پیدات می کنه ...که اگه غرق بشی دستت رو می گیره ...که اگه همه برن اون هست ...که اگه تنها بمونی تنهات نمی ذاره ..پشتت رو خالی نمی کنه...
که بخشیدن و مهربونی کارشه.. ...عشقشه ...

رفیق خدا سفارش ما رو هم پیش رفیقت بکن ...

رفیق ما سرچشمه ی رفاقته، سر رشته ی رفاقته
سفارش لازم نداره، بی سفارش و بی بهونه محبتش رو پخش می کنه، می ریزه به دست و پای رفاقت

نیلو یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 23:38 http://niloonevesht.blogfa.com

آخی...
من دیشب که سرم توی کتاب بود شنیدم یه نفر داشت توی تلویزیون به خدا می گفت:امشب هرچه از من به دل داری را ببخش...
خیلی دوستش داشتم.
بعد منم دیشب تا صبح کلیک کرده بودم روی همین جمله.

:-)

قبول باشه خانم

تیراژه دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 16:59 http://tirajehnote.blogfa.com

خیلی خوب بود این پست.

ممنون تیراژه جان

علوی سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 22:23 http://raini.fardablog.com

چه بی تکلف و زیبا ... به دل نشست . قلم توانایی دارید .موفق باشید و خاص.

ممنون دوست من

سلام و خوشوقتم

پروین سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 22:25

یا رفیق من لا رفیق له
یا مجیب من لا مجیب له

:-)

سایلنت یکشنبه 27 مرداد 1392 ساعت 21:13

دارا که تو را همچو گدا نشناسد
بیگانه تو را چو آشنا نشناسد
گفتی که گنه کنی جهنم برمت
این را به کسی بگو تو را نشناسد..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد