به عنوان نگارنده ی این سطور اعتراف می کنم تا همین چند لحظه قبل مشغول تصور کردن عکس العمل جامعه ی میمون ها بودم وقتی روزی در اواسط دهه ی پنجم قرن نوزدهم میلادی بعد از بیدارشدن از خواب عصرگاهی روی درختان بلند جنگل های منطقه ی گرم و استوایی با خبر شدند که یکی از ابناء بشر که هم نوعانش " چارلز رابرت داروین " می نامندش مدعی وجود ارتباط خویشاوندی بین اسلاف خود و پدران آن ها شده و بدین شکل سعی در بهره مندی از مزایای احتمالی " میمون بودن " دارد .
تقریبا اطمینان دارم احتمال این که فرصتی دست دهد تا طی یک ملاقات حضوری با یکی از میمون هایی که آن روزها بودند از وی در مورد حس و حالش در لحظه ی شنیدن این ادعا بپرسم نزدیک به صفر است چون ضمن این که از منابع موثق شنیده ام میمون ها به هیچ عنوان اهل رسانه ای کردن مسائل شخصی و میان گروهی خود نیستند ، اصولا بعید می دانم هیچ بازمانده ای از آن نسل از میمون ها در قید حیات باشد ( که اگر هم باشد به دلیل کهولت سن و فراموشی و عوارض معمول پیری حرف چندانی برای گفتن نخواهد داشت )
راستش را بخواهید هر اندازه بیشتر به مقاصد آقای داروین برای طرح چنین نظریه ای فکر می کنم دلایل عقلانی کمتری می یابم . ضمن این که به عنوان موجودی که خواسته یا ناخواسته در گروه " انسان " ها طبقه بندی شده است دلایل موجه و محکمه پسندی در جهت اثبات عدم قطعیت نظریه ی چارلز رابرت و به منظور زدودن غبار تردید از چهره ی این شبهه ی تاریخی مشترک بین " جوامع بشری " و میامین * دارم که در ادامه ی مطلب به اختصار به بیان این ادله می پردازم .
1- میمون ها بر خلاف آدمیزاد بهره ی چندانی از حس جنگجویی نبرده اند و ترجیح می دهند مشکلات و اختلاف نظرهایشان را به صورت مسالمت آمیز و در حال نوشیدن شیرِ نارگیل روی شاخه های پیرترین درخت جنگل حل و فصل نمایند . مستندات بسیاری نشان می دهند که میمون ها هیچ اصراری به ساخت و گسترش سلاح های کشتار جمعی ندارند و حتی در موارد نادری که اختلافات فی ما بین آن ها با بحث و گفتگو مرتفع نمی شود و ناگزیر به درگیری های خفیف میان گروهی می شوند ، جهت دفاع صرفا به استفاده از نارگیل های تاریخ مصرف گذشته بسنده می نمایند .
2- میمون ها بر خلاف آدمیزاد به قوانینی که خودشان وضع کرده اند احترام می گذارند . حتی اگر این قانون در چهارچوب ضوابط نا فرم و نه چندان عادلانه ی " قانون جنگل " باشد . به شخصه بعید می دانم هیچ میمونی مثلا برای رسیدن به مقصد مورد نظرش مجبور به تحمل ساعت ها ترافیک و توقف مکرر پشت چراغ قرمز باشد اما ایمان دارم حتی اگر اینطور بود بازهم جمعیت میمون هایی که راضی به شکستن قانون می شدند قابل مقایسه با آدم ها نبود .
3- میمون ها بر خلاف آدمیزاد به " لذت بصری " اعتقاد چندانی ندارند . گواه این ادعا هم این که هیچگاه هیچ میمونی را ندیدم که مشغول چشم چرانی باشد یا این که تمام پس انداز چندین ساله اش را صرف عمل های زیبایی متعدد نماید .
4- میمون ها بر خلاف آدمیزاد به قلمرو و حس مالکیت یکدیگر احترام می گذارند و دزدی در میان آن ها رواج چندانی ندارد . هر چند طی آخرین ملاقاتم با یک جامعه ی آماری کوچک از میمون ها که جلوی یکی از قفس های باغ وحش تهران صورت پذیرفت با چشم خود شاهد بودم که میمون جوانی با زیرکی و فرصت طلبی تمام یک عدد موز را از دست یکی دیگر از میمون های داخل قفس ربود و متواری شد اما به جد اعتقاد دارم این ناهنجاری اخلاقی هم به احتمال فراروان به دلیل تربیت ناصحیح مربیان باغ وحش بوده و اگر آن میمون بخت برگشته هم شانس زندگی در طبیعت و بزرگ شدن بین هم نوعان خود را می داشت این چنین رفتار بزهکارانه ای را از خود بروز نمی داد .
این موارد به انضمام چند مورد که بیانشان ضرورت کمتری دارد و ضمنا در حوصله ی این مقال هم نمی گنجد دلایلی بودند که طی این مدت در جهت رد نظریه ی تکامل داروین به مغز نه چندان قابل اعتماد بنده رسید . در آخر به این مهم اقرار می کنم که وجود برخی از مشترکات رفتاری بین انسان ها و میمون ها رد کردن صد در صدی این نظریه را تا حد زیادی سخت می نماید . میل فراوان انسان ها به تمسخر و دست انداختن هم نوعانشان از این دست مشترکات رفتاری می باشد .
* میامین : جمع مکسر میمون است طبق دستور زبان خودم
پی نوشت : شما را توصیه می کنم به خواندن پشت پرچین دانیال ، به جد که در این زمانه ی قحطی ، نوشته هایش ممد حیات است و مفرح ذات
انگار دل پری دارید ها!!
حالا از میمونهای آدم نما یا آدمهای میمون نما؟ کدوم یکی؟
می دونی باغبان عزیز
اصولا هر موجودی که سعی در زورچپون کردن خود در مختصات رفتاری موجود دیگری داشته باشه آزار دهنده و غیر قابل تحمله
این موجود ممکنه آدمی باشه که سعی در میمون بازی داره ، ممکنه گرگی باشه که داره ادای گوسفند رو در میاره ، یا حتی ممکنه فوتبالیستی باشه که اصرار به خواننده شدن داره
راستش چیزی به ذهنم نمی رسه بگم فقط اومدم یه سلامی بدم برم.
سلام.
و.... دوم.
علیک سلام خورشید خانوم
عالی بود!
ممنون رها جان
میامینت منو هلاک کرد اصن
راستشو بگو فقط خط آخر رو خوندی آره
قبل از هر چیزی باید بگم یحتمل این جناب داروینخان یه رابطهیِ فک و فامیلیای چیزی داشته با میامین عزیز (این جمع مکسر ساختنات توی حلق ما اخوی! والا!) بعد ما رو هم شریک کرده با خودش. اصلاش اینه که ماها مَلَک بودیم و فردوس برین جایمان. بعد بابابزرگمون یه خبطی کرد الان هم تا هزاران نسل بعد داریم تاوانش رو میدیم!
ولی خداییش من الان دارم ریزبینانه که اندیشه میکنم به مفهوم و منطوق تحالیل (جمع مکسر تحلیل طبق دستور زبان خودم!) منطقی و درست و حسابی شما میبینم انسان کمکم داره از اشرف مخلوقات، سیر میکنه به سمت اسفل مخلوقات شدن...و این خیلی عجیبه! چه بر سر ابنای بشر آمده، یحتمل فقط خدا بداند ولاغیر!...
و سر آخر اینکه حقیر، لایق اینهمه مراحم و الطاف برادرانه و مهربانانهی شما نیستم رفیق. اینکه دستنوشتههای ناچیز و بی مقدارم مورد پسندتون واقع شده، موجب فخر و مباهات است. و کماکان افسوسمندم که اینجا چرا شکلک رضایت نداره!!!
سیر نزولی انسان امیدوارم تا بذر یا دانه شدن ادامه داشته باشد( البته اگر قرار نیست متوقف شود ) شاید اینطور حداقل بیشتر به درد محیط زیست بخوریم ما آدم ها
در مورد قلمت هم سر فرصت حتما با هم مفصل صحبت خواهیم کرد فعلا فقط این که زیبا می نویسی و برازنده
اگر میامین! زبون داشتن و البته زبون ما رو می فهمیدن مطمئنن حرفهایی برای گفتن داشتن.
اما من ترجیح میدم این نظریه رو رد کنم تا اینکه تصور کنم جد بزرگم یکی از این میامین! بالا درخت بوده...
نه به خاطر ریختشا... آخه نگران می شدم از بالا درخت بیوفته . حالا بیا و پیدا کن شکسته بند رو تو اون جنگل...
نه دیگه اگه قرار بود آبا و اجداد ما نوک درخت می زیستند احتمالا آبا و اجداد شکسته بندها هم همان اطراف بوده اند پس از این بابت جای نگرانی نیست
چی بگم والا...
در این راستا اگه بخوایم دلیل و منطق بیاریم....میشه مثنوی هفتاد من!!!!
شانس آوریدم جامعه میامین تا حالا از جامعه بشری!!! شکایت نکردند!!!
شایدم شکایت کرده اند ، شایدم اصلا اونقدرا براشون مهم نیستیم ما آدم ها
چرا اینقدر طولانی اخه؟این نصفه شبی چه جوری بخونم؟
آخه این چه سوالیه می پرسی ؟!
من جای تو بودم اصلا چرت و پرت های اینجا رو نمی خوندم ، چه اول صبح چه آخر شب
بیکاری مگه ؟!
حرف حساب که جواب نداره
دلایل بسیار محکمه پسندی بود در رد این نظریه تاریخی
هرچه بیشتر میخوانیم و تعقل میکنیم!!!بیشتر تایید مینماییم
خدا رو شکر
حتی اگه هزار و یک استدلال علمی هم وجود داشته باشه که تئوری داروین رو اثبات کنه من یکی قبولش ندارم و اصلا حاضر نیستم یک لحظه هم فکر کنم که ما و میامین (!) از یک نسلیم.
ولی این «میامین» رو خیلی زیبا ساختینا
بعید می دونم میمون ها هم زیاد تمایلی به این خویشاوندی داشته باشند هاااا .... البته دور از جان آبجی بهارمون ، خودم رو عرض کردم
میامین رو خدا ساخت ، ما وسیله ای بیش نبودیم
اون شکلکه که برای برمودا گذاشتین از کجا اومده خیلی باحاله
از همین جا ، فکر کنم نتیجه ی تلاش های بی وقفه و رشادت های بر و بچز بلاگ اسکایه
السلام علیک یا شیخ محمد حسین خان
خواستیم عرض ادبی بفرمائیم و ابراز دلتنگی بکنیم از همصحبتی با شما
نمیاید اون سمت ها (مدیونید که فکر بفرمائید جوگیریات را می گویم) آتیشی به اندازه اتیش چهارشنبه سوری به پا نمائیم چند وقتیست ؟!! (با حالتی متفکرانه و دست بر زیر چانه بخوانید)
در باب اظهارت گوهر بار باید عرض بکنم که امان از این میامینات که همیشه پای یکیشون در میان است
اینجور که من شنیدم همین جنس های مونث میامین در شکل گیری نظریه جناب داروین نقش بسته
بیا بریم سرشو زیر آب کنیم، بقیه اش حله
راستی جدیدا نرفتی اصفهان، سر پل خواجو یا پل فلزی یا سر صفه ؟؟!
و علیکم السلام یا حبیبی
می آییم ، می رویم ، کلن در رفت و آمدیم قربان اما از بد حادثه ساعت رفت و آمد ما با شما انگار زیاد همخوانی ندارد وگرنه ما هم بسی دلتنگ هستیم و بسی تر ! مشتاق دیدار ( به خداااااا )
اصفهان نرفتم ، دنبال پایه می گردم ، پایه ای ؟
جا دارد همینجا مراتب ارادت خودم رو نسبت به جناب داروین اعلام کنم .
والا فکر کنم با این تفاسیر میمونها هیچ رقمه حاضر نیستن تاریخ پربرکت نسل خودشون رو با رسیدن به گونه انسانها مخدوش کنند !
شک نکنید که حاضر نیستند
نه خو قبلن میامین وسطش بود. یادم نی انگار ادامه مطلبی نبودا. هوم؟ نیدونم اما خو خلاصه اش این که نخیرم. همشو خوندم.
توجیه نکن
منظورم این نبود که ما آدما خیلی بهتر و برتر از میامین هستیم، فقط خواستم بگم که کلا با این نظریه مشکل دارم.
راستی اون یه مورد هم که دیدین یه موز از دست دوستش کشید و رفت مطمئنم که قصدش شوخی بوده نه دزدی.
"راستی اون یه مورد هم که دیدین یه موز از دست دوستش کشید و رفت مطمئنم که قصدش شوخی بوده نه دزدی "
این خیلی خوب بود بهار ، مرده ی این طنز زیر پوستیتم
کلا بگو مبمون ها از ما آدمترن دیگه چرا مقایسه میکنی
از بعضیا آدم ترن ، از بعضیا میمون تر
سلامم محمد خان عزیز
اجازه من حرف زیاد دارم ولی الان حس پرحرفی ندارم ولی دلم هم می خواد اینجا حرف بزنم...الان در نتیجه یه کوتاه حرفیدم..
سلام فاطمه جان
درین صورت جوامع شریف میامین شرمسار از خویشاوندی با موجوداتی مث آدمیزاد باس باشن
دقیقن ... البته شوما گلی ، گل میمون نه هاااااا
پس کاش میمون بودیم!!
البته دور از جون شوماااا
میگم رفیق جان نمیخوای بیای سمت آسمون پرستاره من....نظرت رو راجع به "غیرت" بگی؟
اومدم
گفتم
والا چه عرض کنم...
نظریه های آقای بلاگر
سلام.
والا این متنی که من خوندم، خیلی دارای نکات متعمقانه ای بود. بخصوص در بلاد میامین که دیگر ...!:دی
میامین شما ، مثه کیوف بنده س . جمع مکسر کیف!:دی
مرسی از طنزت...
ممنون از شما رفیق
بازهم تشریف بردین اصفهان؟
نه خیر ، فعلا مترصد فرصت برای شیراز آمدنیم ، کور خوندی اگه خیال کردی می تونی ذهن ما رو منحرف کنی
والا با استدلال های شما من به این نتیجه رسیدم که صحبت های داروین فرضیه ای بیش نبوده و نظریه تکامل این هست که من خدمتون عرض میکنم.داروین کلا قضیه رو بر عکس متوجه شده
تکامل از سمت راست تصویر به سمت چپ هست و ما کلــــــــــــــــــی راه مونده که میمون بشیم
کاملا بر عکس ... اصن یه وعضیاااا
آیا آپ نمی نمایید؟
می نماییم ان شاءالله
شما یهو دست به کیبورد نشی.کفاره داره
جدن کفاره داره ؟!!!
نمی دونستم که ...
سلام
تاریخ گردهمایی بانوان وبلاگ نویس: سومین جمعه ی مهرماه ؛ 21-7-91
ساعت 11-12 الی هر ساعتی که خواستیم، که راحت بشینیم و بخوریم و بیاشامیم و بازی کنیم...
مکان:بوستان بهشت مادران واقع در ضلع شمال شرقی تقاطع بزرگراه های رسالت و شهید حقانی،مجسمه مادر
آوردن همراه، خوراکی، زیرانداز، بساط چایی، ناهار ، بدمینتون، تخته نرد و شطرنج و مارپله و... خلاصه آوردن همه چیز آزاد است و مواکدا از آن استقبال می شود.
ممنون از اطلاع رسانیتون
دوست دارم بگم چقدر بامزه و جالب بود!
ممنون نیلو جان
ممدقلی؟؟
نذار حضوری بیام بسپارمت دست بانو روناک حقمونو ازت بگیره ها، میای یا بیام ؟؟
نه ، لازم نیست شما قدم رنجه بفرمائید ، به محض فراغت آفتابی خواهیم شد
یه کم بیشتر باش اخوی. خو قلوب ما مسلمین تنگولیده میشه براتون. خدا و بندهی خدا رو خوش نمیآد ها!
خدا نکنه شما تنگولیده بشید قربان
آمدیم بگوییم حواسمان هست که شما را نشانی این روزها نیست .
ممنون که حواستان هست بانو
آمدیم بگوییم چرا نمی نویسید!
که نوشتید به محض فراغت می آیید!
و ما نیز در صف منتظران زنبیل!می گذاریم!!!!!
:گل ل ل ل ل ل
شما خودت گلی
خوبی رفیق؟؟
خوبم رفیق
شما خوبی ؟!