بابا "انار" دارد
بابا "انار" دارد

بابا "انار" دارد

یاد ایام ...



از دیشب که این کامنت " فرشته بانو " را خواندم تا همین نیم ساعت پیش که با روناک حد فاصل خانه ی پدر بزرگ تا منزل خودمان را قدم می زدیم ذهنم بارها و بارها ، بی اختیار ، سلانه سلانه خودش را کشانده تا پای قنات ، تا زمین فوتبال خاکی بالای تاکسیرانی ، تا روزهای کودکی  ...

بارها و بارها آدم های آن روزها را حاضر و غایب کرده ام ، خاطراتشان را زیر و رو کرده ام . از آن هفت پسر بچه ی نا فهم آن روزها یکی را دریای شمال بلعید ، دیگری را گرد سفید و زر ورق . ماندیم پنج نفر که به غیر از یکی بقیه را ماه به ماه نمی بینم . شکر خدا هستند و بودنشان خالی از لطف نیست .
سرخوشی و فراغت خاطر تکرار نشدنی روزهای کودکی گاه و بی گاه ناگزیرمان می کند از کالبد شکافی تصویرهایی که از آن سال ها به بدنه ی بودنمان ماسیده اند . یقین داشته باشید در چنین لحظاتی هیچ چیز جای یک آلبوم عکس قدیمی را نخواهد گرفت ...

مشغول ورق زدن آلبوم های قدیمی بودم ، یادم افتاد به یک پست از " نوشته های دم دستی "  رفتم که دوباره بخوانمش دیدم شامل الطاف ویژه ی سرویس دهنده ی محترم شده است ( عکس های پست تماما بلعیده شده بود ) تصمیم گرفتم متن پست را منتقل کنم این جا و عکس ها را مجدد آپلود کنم ، صرفا جهت یادگاری  ...

زیر نویس کردن عکس های کودکی چیزی شبیه تفسیر به روز خاطرات قدیمیست . امتحانش کنید


سیر تکاملی یک عدد " جعفری نژاد "


این عکس متعلق به یک عدد جوجه جعفری نژاد است . جوجه جعفری نژاد ها در روزهای ابتدایی پس از تولد به هیچ عنوان از خبرنگار ، دوربین ، عکس و ایضا شهرت استقبال نمی کنند و خلوت خود را به هر چیز دیگری ترجیح می دهند




جعفری نژاد ها از همان روزهای اول حیات خود به کسب علم و دانش مبادرت می ورزند هرچند تجربه ثابت کرده تب علم اندوزی به سرعت در این نوع از موجودات فروکش می کند

جعفری نژاد ها پس از رها نمودن کسب علم و فضیلت ، به اولین پارک نزدیک منزل مراجعت کرده ، مناسب ترین نیمکت خالی را پیدا نموده و به ایجاد مزاحمت برای رهگذران می پردازند


علاقه ی بسیار زیاد این موجودات به شنا باعث شده در بسیاری از موارد این گونه از موجودات با نوعی جوجه اردک اشتباه گرفته شوند . نام این نوع جوجه اردک در بسیاری از کتاب ها " جوجه اردک زشت " نقل شده است .


جعفری نژاد ها در نونهالی به ظاهر خود بسیار بسیار زیاد اهمیت می دهند و سعی می کنند با ظاهری آراسته در مجامع عمومی ظاهر شوند


جوجه جعفری نژاد ها تمام لحظات خواب شبانه را در معیّت استاد مرحومشان " بروس لی " می گذرانند لذا بلافاصله پس از ترک رختخواب - چاشت نخورده - به مرور فن می پردازند .


در برخی موارد دیده شده که یک جعفری نژاد ، در نهایت سبک سری و شیطنت ، به زور دگنک و با ممارست والدینش در مجامع علمی هم خودی نشان می دهد ، حتی اگر این مجامع علمی به عظمت امتحانات ثلث آخر سال دوم ابتدایی باشد .


سال ها طول می کشد تا یک جعفری نژاد از آب و گل در بیاید ، دانشجو بشود ، برود یک شهر غریب ، یک موجود این شکلی را ببیند و ...

این مرحله مصادف است با ورود " جعفری نژاد ها " به مرحله ی جدیدی از دگردیسی و تکامل ، از علائم ویژه ی این مرحله می توان به افزایش محسوس سایز گوش ها و مخملی شدن برخی نواحی پشت گوش آن ها اشاره کرد .


نظرات 32 + ارسال نظر
قطره پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 01:10 http://bidarkhab.persianblog.ir

چرا تو این عکس آخری عین دخترا افتادی؟

عکس آخری روناکه با هوووووش

کاسپر(بابک) پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 01:12 http://kasperworld.ir

lمنم اتفاقا همین سوال قطره رو دارم ؟ فکرکردم روناک بانو هستن

راستی سلام محمد جان

سلام جناب

شما درست فکر کردین ( آیکن " با سه چراغ روشن می ریم به مرحله ی بعد " )

دل آرام پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 01:43 http://delaramam.blogsky.com

خدا رحم کرده جوجه جعفری نزادها از خبرنگار استقبال نمیکنند و همینجور خوشحال خوشحال زل میزنند به دوربین
عجب با نمک مزاحمت ایجاد میکنند .
چه شیک هم هستند هزار ماشالا
ای جانم روناک ... ماشالا چشمهای قشنگش هیچ تغییری نکرده . هزار ماشالا از همان کودکی خوشگل بوده دخترمون ...
خدارو هزار بار شکر دانشجو شدید و رفتید اصفهان و همچین موجود نازنینی رو دیدید .

ممنون دلی جان
والا ما استقبال نمی کردیم از دوربین ، دوربین ها از ما استقبال می کردن

دل آرام پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 01:44 http://delaramam.blogsky.com

جعفری نزاد = جعفری نژاد

بهارهای پیاپی پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 08:00 http://6khordad.blogfa.com

بجز اونجایی که شاگرد بروس لی بودین توی بقیه عکس ها مرتب و تر و تمیز بودین (آیکون حسادت) من یه عکس از بچگیم دارم که شلوارمو تا زیر گلوم بالا کشیدن اما من با پررویی به همه نشونش میدم و ازش خوشم میاد.

مدیونی اگه اون عکس رو نشون منم ندی ، مدیووووووووون

مموی عطربرنج پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 10:03 http://atri.blogsky.com/

مموی عطربرنج پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 10:05 http://atri.blogsky.com/

خداییش به خاطر چه موجود خوشگلی هم پشت گوشهایتان مخملی شد!!!

ینی میگی می ارزه ممو جان ؟ ینی میگی ضرر نکردم ؟!

فرشته پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 10:09 http://houdsa.blogfa.com

عزیزم...خداییش اون موجود اون شکلی پشت گوش مخملی شدنم داره..

چقد خوشگله روناک..

میگم جعفری نژادا هم واسه خودشون تاریخی دارنا...مثه صباحیا...یادته؟؟

عین صباحیاااااا

سایلنت پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 10:22 http://no-aros.blogfa.com/

وای خیلی روناک بانو خوشکل بودنا

ممنون سایلنت جان

فاطمه شمیم یار پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 10:46

سلامم محمد عزیز
میگم اون عکس تو پارک جوجه جعفری نژاد از همه بیتر و جذاب تر بود.. حالا ما اون ارتکاب جرم انجام شده رو فاکتور میگیریم
در ضمن ایشالا این جعفری نژاد متحول شده خوشبخت باشه تا ابد..در کنار صاحلب عکس ناز آخری.

ما از بچه گی یه انرژی بالقوه برای اراذل شدن تو وجودمون داشتیم که خدا رو شکر به موقع جلوی بالفعل شدنش رو گرفتیم

ممنون بانو

فاطمه شمیم یار پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 10:55

صاحلب= صاحب

کاسپر(بابک) پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 11:13 http://kasperworld.ir

من الان در پوست خود که هیچی در این دفتر کارم هم نمی گنجم

این خاطرات و ورق زدن آلبوم خیلی شیرینه خیلی ...

خیلی شیرینه بابک جان ، هم شیرینه هم علاج برخی کسالت های بی دلیل

خورشید پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 11:44

آخی من عاشق این عکس آخری شدم... الهی چه موهای خوشکلی داشتن. ای خدا....
(آیکون یک عدد خورشید که دارد ذوق مرگیده می شود.)
اون عکستونم که روی نیمکت نشستین خیلی گوگولیه.

ممنون خانم

پرچانه پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 12:46 http://forold.blogsky.com/

آقا من در کل این پست رو دوس ندارم چون عکس روناک بانو برای من باز نمیشه
مسئولین لدفن بررسی کنن

پرچانه پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 13:38 http://forold.blogsky.com/

دیدم
میگم خدا شانس بده جعفری نژادها چه حوری هایی گیرشون میاد

زیارت قبول ...

yasna پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 14:05 http://delkok.blogfa.com

خدایی برادر خوب شد بزرگ شدی.. الان قیافت بهتره .. اگه همون شکلی موندی فکر نکنم الان روناک انو کنارتون بود

خداوکیلی ؟! ینی تا این حد ؟!

عاطی پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 14:20 http://www-blogfa.blogsky.com/


:)))))))))))توضیحات عکس ها عالی بوودن ن ن ن

:))))))))))))))))

چقدر عکس دارید شما!:(من هر 2سال یه بار!یه عکس می گرفتم!(و دلیلش ترس از دوربین بوود:))).یکم بدوی بوودم و هستم البته:دی)

خوشبحالتون:دی!عکس های پرخنده تون زیاد بادا:دی:گل ل ل

روناک خانم هم بسیااااااااار زیبا هستند:ایکس

:گل ل ل ل ل ل ل ل ل

ممنوووووووووووووون عاطی جان

نرگس۲۰ پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 14:37

سلام
چه پست جالبی
منم از این عکسهای سیر تکاملی زیاد دارم...کاش میشد با ورق زدنشون سرخوشی و فراغت خاطر ا.ن دوران بازهم تکرار می شد

سلامت باشید و خوشبخت در کنار صاحب اون عکس ناز آخری

میشه نرگس ، فقط یه کم باید به تخیلت اعتماد کنی

ممنون رفیق جان

وااای من هم ازون لباسای تن شاگرد بروس لی داشتم یک سفید با نئار آبی یکی قرمز با نوار سفید. چقد دوس داشتم لباسمو الان برام یاد ایامی شد. فک کنم مامانم یکی برا سیسمونیم کنار گذاشته تو گنجه ش

روناک بانوی زیبا چه ژستی هم گرفته

از این لباس ها هنوزم یکی دارم ، واس یادگاری

ممنون و خوش وقتم

مشق سکوت- رها پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 21:46 http://mashghesokoot.blogfa.com/

من از اون عکسه که در حال کسب علم و دانشید خیلی خوشم اومده
البته به گمونم از همون موقع هم وبلاگ نویسی باعث شده عینکی بشید

اون موقع بیشتر تو فکر گسترش تفکر فئودالیسم و جلوگیری از نفوذ اندیشه های چپ مارکسیستی بودم . هرررررررررر

طـ ـودی پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 22:41

من در کل از بچگیم 10تا دونه عکس دارم که 9تاشو دوتا خواهرام برداشتن چون اونا هم تو اون عکسا هستن! اون یکی دیگه هم تو آلبوم خونه اس!!

من از بچگیم 10 تا آلبوم عکس دارم ، کلا آقام به شدت علاقه مند بوده به جمع آوری عکس موجودات بی ریخت

مریم پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 23:54

عکس آخری رو عشقه
ای جانم

آره ، راست میگی ، عشقه

سپیده جمعه 28 مهر 1391 ساعت 14:13 http://3-pid.blogfa.com

خوشم میاد ممدقلی با همه ی کج سلیقگیت اما توو ی انتخابت خعیلی خوش سلیقه بودی، طفلی روناک بانو ولی، چ کلاه گشادی سرش رفته
ضمنن ژستشان در حلقمان، چ خوشگل دستشان زیر چانیشان است
البته من این عکس ها رو قبلن توو اون وبت دیده بودما، بعله

اگه کج سلیقه نبودم که این همه وقت اسم و آدرس وبلاگ جدیدت رو پیش خودم نگه نمی داشتم مثل یه راز ...
می رفتم جار می زدم همه رو خبردار می کردم حال تو یکی رو می گرفتم جوجه یه روزه

خوبی عزیز ، خانه ی جدید مبارک خانوم

سـ ــارا جمعه 28 مهر 1391 ساعت 16:36 http://khialekabood2.persianblog.ir/

من همیشــه عــاشق عکس دیدنم !

عــکسهــا از نظر من حتی از فیــلم هم ماندگارتر و

زیباترند ! یکهــو یک لحظه ای در عکس شکار می شود و

جاودانه می شود که شاید هیچ وقت دیگری اتفاق نیفتد !

عکس ها ثانیه و یا حتی صدم ثانیه ها را هم ماندگار می

کنند ...


داشتم به این فکر می کردم که شما و روناک بانو از همان

کودکی هم به هم می آمدید ...

عشقتان مستدام ... :)

ممنون بانو

پاینده باشید

باغبان جمعه 28 مهر 1391 ساعت 17:38

چهره عکس آخری منو یاد دخترای توی مینیاتورای دیوان حافظ میندازه!

بهارهای پیاپی جمعه 28 مهر 1391 ساعت 21:06

میگم رفیق میخوای شما برو یه استراحت کن. روناک جان خودشون تشریف بیارن اینجا ما همه ی این تحسین ها رو به خودشون بگیم. مگه کی راجع به نوشته و عکس شما حرف میزنه؟

روناک کردستانه بهار جان

منو به عنوان وکیل تام الختیار خودش منصوب کرده که الطاف بیکران دوستان رو بی جواب نگذارم

اگه این جا بود و این همه تعریف و تمجید رو می خوند تا حالا دو تا سرویس طلا پیاده شده بودم

[ بدون نام ] جمعه 28 مهر 1391 ساعت 21:08

اندر حکایت دیدن زیبایی عکس آخری و ندیدن قبلی ها:
ما سایه و تو خوشید آری عجیب نبود
خورشید سایه ای را گر در نظر نیامد

الان من خورشیدم دیگه ؟!

اگه بگی نه شیشه ی قورباغه ها رو برات می فرستما

بهارهای پیاپی جمعه 28 مهر 1391 ساعت 21:09

اون شاعر گرانقدر بالایی منم. اسمم از قلم افتاد

روحت شاد و یادت گرامی دختر جان

نرگس۲۰ جمعه 28 مهر 1391 ساعت 21:09

تو تخیل آره میشه...ولی تو واقعیت احساس میکنم محاله
باید برا واقعیت هم تلاش کنم...شاید شد

شاید ... امیدوارم

طـ ـودی جمعه 28 مهر 1391 ساعت 21:20

بچه به این بانمکی، دلتون میاد میگید بی ریخت!
خب شما که زیاد آلبوم دارید بیاید یه سری از عکس هاتون رو اهدا کنید به من که هیچی عکس ندارم! ثواب داره، دل یه مسلمونی هم (که من باشم) شاد میشه

می رفستم برات ... اصلا می خوای برم به جای عکسای بی ریخت خودم یه آلبوم عکس از بچگیای خانم " چارلیز ترون " تهیه کنم برات ؟!!

رها جمعه 28 مهر 1391 ساعت 22:25

واااااااییی عــــــــــــــالی بود این پست! لذت بردیم استاد...

استاد ؟!!!

به عنوان یه شوخی امیدوار کننده ازت می پذیرم رها جان

ممنون

طـ ـودی شنبه 29 مهر 1391 ساعت 21:44

نــــــــه
اولا که خب زحمتتون میشه من که راضی نیستم اصن
دومشم اینکه ایشون رنگ موهاشون روشنه، من موهام مشکیِ، ضایع میشم اینو به عنوان عکس خودم نشون بدم!
سومشم اینکه ایشون خیلی با من فرق میکنه، از لحاظ زیبایی عرض میکنم، شما همون عکس های خودتون رو برفستید بیشتر بهم میخوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد