بابا "انار" دارد
بابا "انار" دارد

بابا "انار" دارد

چند خط برای آینده ام ...

از دیروز نوشتن برای امروز کمی هوش و حواس می خواهد و ذره ای حال و حوصله ، از امروز نوشتن برای امروز فقط حال و حوصله می خواهد ، اما از امروز نوشتن برای فردا علاوه بر حوصله " جسارت " می خواهد ، به اندازه ی گفتن از خودت برای شخصی که تا به حال ندیده ای ، به اندازه ی دست انداختن گردن کسی که هیچ ربطی به او نداری ، به اندازه ی پا گذاشتن در حریمی که هنوز از آن تو نیست ، " جسارت " می خواهد .

آری ، برای حرف زدن با فردای خودت باید خیلی جسارت داشته باشی ، تفاوتی نمی کند این فردا ، 10 روز دیگر باشد ، 10 ماه دیگر یا شاید 10 سال دیگر ، باید جسارت داشته باشی و زل بزنی در چشمان فردای خودت و بگویی : 


سلام ؛

خوبی ؟ سازی ان شاءالله ؟

روزگار همانی شد که بارها کروکی اش را برای خودت کشیده بودی ؟

هنوز صبح تا شب با Server و Client سر و کله می زنی ؟ هنوز مشغولی به رفع و رجوع گندکاری های کامپیوتری یک مشت ... ؟

هنوز مجبوری هر روز صبح سلام و احوال پرسی توام با عشوه خرکی های خانم " جیم " را تحمل کنی و مذبوحانه وانمود کنی که از دیدارشان خرسندی ؟

هنوز شمارش موهای سفید اطراف شقیقه ات را داری ؟ گرچه به گمانم یواش یواش باید شروع کنی به شمردن آنهایی که تک و توک سیاه مانده اند ... نه ؟!

هنوز رانندگی در خیابان های تهران برایت سخت ترین کار دنیاست ؟

هنوزدلت قنج می زند برای عصرهای تابستان و خیابان گردی با روناک ؟

بچه دار شدی ؟ هنوز فکر می کنی " فرزند کمتر      زندگی بهتر " شعار مزخرفی است ؟

هنوز دلت شور ریه های بابا مصطفی رو می زنه ؟ هنوز معتقدی آبگوشت های " مادر بزرگه " خوشمزه ترین معجون ساخته ی دست بشره ؟  

راستی بالاخره "مادر خانومی" تو کار با کامپیوتر حرفه ای شد ؟ " آقای پدر " زمین دماوند رو اونطوری که دلش می خواست ساخت ؟ هنوز دلت ضعف می ره واسه خواهره و به روی خودت نمی یاری ؟ هنوز خاله فخری تنها کسیه که " مهندس " گفتنش به دلت می چسبه ؟


" هنوز بزرگترین آرزوت اینه که برگردی به 10 سال پیش ؟ "  

 

پی نوشت 1 : روزی جواب تمام این هنوزها را ، جواب تمام این سوالات را به خودم می دهم ، به شرط حیات البته  

پی نوشت 2 : به گمانم چند سال پیش بود که علیرضا مجیدی در 1پزشک سایتی را معرفی کرده بود برای ثبت "نامه های به آینده" ، چند روز پیش هم سین بانو ی عزیز در یکی از پست هایش به این سایت اشاره کرده بود و نوشته بود از نامه ای که به آینده اش نوشته ... ایده ی جالبی است و قابلیت تبدیل شدن به یک بازی وبلاگی دلی ( به قول محسن خان باقرلو ) را دارد ، پس بسم الله ...